معنی نوزاد حشرات
حل جدول
تعبیر خواب
حشرات دیدن: ضرر نیش خوردن از حشرات: دوستتان به شما خیانت خواهد کرد 1ـ دیدن حشرات در خواب، علامت بیماری مسری است و نزدیک شدن دشمنان. 2ـ اگر دختری در خواب حشرات را ببیند، نشانه سختی و ناراحتی است. اما اگر در خواب حشرات را بکشد یا از خود براند، علامت آن است که با دانایی و استعداش به آنچه که می خواهد دست می یابد. - لوک اویتنهاو
نوزاد
1ـ دیدن نوزادی تازه متولد شده در خواب، علامت آن است که بزودی سرگرمیها و شادیهای لذتبخشی تجربه خواهید کرد.
2ـ اگر دختری خواب ببیند نوزادی دارد، نشانه آن است که متهم به افراط در خوشگذرانیهای غیر اخلاقی خواهد شد.
3ـ اگر خواب ببینید نوزادی مشغول شنا کردن است، نشانه آن است که موفق میشوید از گرفتاری و سختی جان سالم به در ببرید - آنلی بیتون
لغت نامه دهخدا
حشرات. [ح َ ش َ] (ع اِ) ج ِ حَشرَه. جنبندگان خرد. احناش.حشار. جانوران خزنده و گزنده یا جانور ریزه ٔ زمینی.جانوران ریزه و جانوران که در زمین سوراخ کرده خانه سازند، لهذا بسوی زمین اضافت کرده حشرات الارض گویند مثل مار و موش و غیره. (از غیاث اللغات): در خزائن ملوک هند کتابیست از زبان مرغان و بهایم و وحوش و سباع و حشرات جمع کرده اند. (کلیله و دمنه).
- حشرات الارض، حرکت حشرات الارض، مطابق است با روز هشتم فروردین ماه جلالی.
|| ثمرهای دشتی، مانند صمغ و غیر آن. (منتهی الارب).
نوزاد
نوزاد. [ن َ / نُو] (ن مف مرکب) جدیدالولاده. نوآمد. مولود. ولید. ولیده. (یادداشت مؤلف). نوزاده. نوزاده شده. بچه که به تازگی تولد یافته است:
به گوش آمد آواز نوزاد من
وز آن شادتر شد دل شاد من.
نظامی.
نوزاد. [ن َ] (اِخ) دهی است از دهستان گلمکان بخش طرقبه ٔ شهرستان مشهد، در 29 هزارگزی شمال غربی طرقبه در دامنه ٔ معتدل هوائی واقع است و 158 تن سکنه دارد. آبش ازقنات، محصولش غلات و بنشن و سیب زمینی و میوه ها، شغل مردمش زراعت است. (از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 9).
نوزاد. [ن َ] (اِخ) دهی است از دهستان مؤمن آباد بخش درمیان شهرستان بیرجند، در 16 هزارگزی شمال غربی درمیان در دامنه ٔ معتدل هوائی واقع است و 916 تن سکنه دارد. آبش از قنات، محصولش غلات، شغل مردمش زراعت و قالی بافی است. (از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 9).
نوزاد. [ن َ] (اِخ) دهی است از دهستان عربخانه ٔ بخش خوسف شهرستان بیرجند، در 27 هزارگزی شمال غربی شوسف و 8 هزارگزی جنوب غربی جاده ٔ مشهد به زاهدان، در منطقه ٔ کوهستانی معتدل هوائی واقع است و 301 تن سکنه دارد. آبش از قنات، محصولش غلات و لبنیات، شغل مردمش زراعت است. (از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 9).
نوزاد. [ن َ] (اِخ) دهی است از دهستان مرکزی بخش حومه ٔ شهرستان کاشمر، در 3 هزارگزی جنوب غربی کاشمر و 2 هزارگزی جنوب جاده ٔ کاشمر به بردسکن، در جلگه ٔ معتدل هوائی واقع است و 300 تن سکنه دارد. آبش از قنات، محصولش غلات و پنبه و زیره و انار و انگور، شغل مردمش زراعت است. (از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 9).
فرهنگ فارسی هوشیار
(صفت) نوزاده: ((نه پیر است و نه نوزاد میان این و آن. ))
فرهنگ معین
(حَ شَ) [ع.] (اِ.) جِ حشره، رده بزرگی از بندپاییان که به واسطه داشتن شش پا از بندپاییان دیگر متمایزند، بدین جهت آن ها را شش پاییان نیز نامیده اند.
فرهنگ عمید
حشره
فارسی به انگلیسی
Babe, Baby, Infant, Neonate, Newborn, Tad, Tot, Young
فارسی به ایتالیایی
neonato
معادل ابجد
977